معرفی وبلاگ
بسم الرحمن الرحیم ................. اللَّهُ الَّذِي خَلَقَكُمْ ثُمَّ رَزَقَكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ (روم/40) "معرفة الله" بطور تخصصی در خصوص موضوع خداشناسی فعالیت می کند. در اینجا سعی می کنیم علاوه بر موضوع معرفت خداوند تبارک و تعالی به انحرافات ادیان و فرقه های مختلف غیراسلام در خصوص مبدا و معاد پاسخ دهیم. برای ارتباط با مدیر وبلاگ می توانید از طریق ارسال کامنت و یا ایمیل: mahziar89@gmail.com اقدام نمایید. رَبَّنَا آمَنَّا فَاكْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِينَ(مائده/83)
دسته
link
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 230864
تعداد نوشته ها : 96
تعداد نظرات : 6
***
Rss
طراح قالب

يگانه پرستى
مقدمه: توحيد عملى يا توحيد در عبادت، بخشى از توحيد است كه در اين مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
مراتب سه گانه‏اى‏كه در بالا گفته شد توحيد نظرى و از نوع شناختن است، اما توحيد درعبادت، توحيد عملى و از نوع «بودن‏» و «شدن‏» است.آن مراتب توحيد، تفكر وانديشه راستين است و اين مرحله از توحيد «بودن‏» و «شدن‏» راستين.توحيد نظرى بينش كمال است و توحيد عملى‏جنبش در جهت رسيدن به كمال.توحيد نظرى پى بردن به «يگانگى‏» خداست و توحيد عملى‏«يگانه شدن‏» انسان است.توحيد نظرى «ديدن‏» است و توحيد عملى «رفتن‏» .
پيش از آنكه توحيد عملى را شرح دهيم لازم‏است نكته‏اى را درباره توحيد نظرى تذكر دهيم.آيا توحيد نظرى يعنى شناختن خدا به يگانگى ذات و يگانگى ذات و صفات و يگانگى‏در فاعليت، ممكن است‏يا غير ممكن؟و به فرض امكان، آيا اين شناختنها در سعادت بشر تاثيرى دارد يا هيچ ضرورت‏و لزومى ندارد و در ميان مراتب توحيد آنچه مفيد است توحيد عملى است و بس؟ ممكن بودن يا ناممكن بودن اين شناختها را ما در كتاب‏اصول فلسفه و روش رئاليسم مورد بحث قرار داده‏ايم، اما اينكه آيا سعادت بخش است‏يا بيهوده، بستگى دارد به نوع‏شناخت ما از انسان و از سعادت او.موج افكار مادى درباره انسان و هستى سبب شده كه حتى معتقدان به خدا مسائل معارف الهى را بى‏فايده‏و بيهوده تلقى كنند و نوعى ذهن گرايى و گريز از عينيت گرايى بشمارند، ولى يك نفر مسلمان كه بينشش درباره‏انسان اين است كه واقعيت انسان تنها واقعيت بدنى نيست، واقعيت اصيل انسانى واقعيت روح اوست - روحى‏كه جوهرش جوهر علم و قدس و پاكى است - به خوبى مى‏فهمد كه توحيد به اصطلاح نظرى علاوه بر اينكه پايه و زير بناى توحيدعملى است‏خود بذاته كمال نفسانى است، بلكه بالاترين كمال نفسانى است،انسان را به حقيقت به سوى خدا بالا مى‏برد و به او كمال مى‏بخشد.اليه‏يصعد الكلم الطيب و العمل الصالح يرفعه (1) .
................... 1.فاطر/10.
صفحه : 105
انسانيت انسان‏در گرو شناخت‏خداوند است، زيرا كه شناخت انسان، از انسان جدا نيست بلكه‏اصلى‏ترين و گرامى‏ترين بخش وجود اوست.انسان به هر اندازه به هستى ونظام هستى و مبدا و اصل هستى شناخت پيدا كند، انسانيت - كه نيمى از جوهرش علم و معرفت و شناختن است - در او تحقق يافته است.
از نظر اسلام،خصوصا از نظر معارف مذهب شيعه، جاى كوچكترين شك و ترديدى نيست‏كه درك معارف الهى قطع نظر ازآثار عملى و اجتماعى مترتب بر آن معارف، خود هدف و غايت انسانيت است.
اكنون به توحيد عملى بپردازيم: توحيد عملى يا توحيد در عبادت يعنى يگانه‏پرستى، به عبارت ديگر، در جهت پرستش حق يگانه شدن.بعدا خواهيم گفت كه عبادت از نظر اسلام، مراتب و درجات دارد.روشن‏ترين‏مراتب عبادت، انجام مراسم تقديس و تنزيه است كه اگر براى غير خدا واقع شود مستلزم خروج كلى از جرگه اهل‏توحيد و از حوزه اسلام است.ولى از نظر اسلام پرستش منحصر به اين مرتبه نيست، هر نوع جهت اتخاذ كردن، ايده‏آل گرفتن‏و قبله معنوى قرار دادن، پرستش است.آن كسى كه هواهاى نفسانى خود را جهت‏حركت‏و ايده آن و قبله معنوى خود قرار بدهد آنها را پرستش كرده است: ارايت من اتخذ الهه هواه (1) .
آيا ديدى آن كس را كه هواى نفس خود را خداو معبود خويش قرار داده است؟ آن كس كه امر و فرمان شخص ديگر را كه خدابه اطاعت او فرمان نداده، اطاعت كند و در برابر آن تسليم محض باشد او را عبادت كرده است: اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله (2) .
همانا عالمان دينى خود و زاهدان خود رابه جاى خدا، خداى خويش ساخته‏اند.
و لا يتخذ بعضنا بعضا اربابامن دون الله (3) .
.................... 1.فرقان/43. 2.توبه/31. 3.آل عمران/64.
صفحه : 106
همانا بعضى از ما انسانها بعضى ديگر را خداى خويش و مطاع‏و حاكم بر خويش قرار ندهيم.
بنابر اين، توحيدعملى يا توحيد در عبادت يعنى تنها خدا را مطاع و قبله روح و جهت‏حركت‏و ايده‏آل قرار دادن، و طرد هر مطاع و جهت و قبله و ايده‏آل ديگر،يعنى براى خدا خم شدن و راست‏شدن، براى خدا قيام كردن، براى خدا خدمت كردن، براى خدا زيستن، براى خدا مردن، آنچنانكه ابراهيم گفت: وجهت وجهى للذى فطر السموات و الارض حنيفا و ما انا من‏المشركين...(1) ان صلوتى و نسكى و محياى و مماتى لله رب العالمين‏لا شريك له و بذلك امرت و انا اول المسلمين (2) .
روى دل و چهره قلب‏خود را حقگرايانه به سوى حقيقتى كردم كه ابداع كننده همه جهان‏علوى و سفلى است، هرگز جزء مشركان نيستم...همانا نمازم، عبادتم، زيستنم ومردنم براى خداوند، پروردگار جهانهاست.او را شريكى نيست.به اين فرمان داده شده‏ام و من اولين تسليم شدگان به حق هستم.
اين توحيد ابراهيمى، توحيد عملى اوست.كلمه طيبه‏«لا اله الا الله‏» بيش از هر چيزى ناظر بر توحيد عملى است، يعنى جز خدا شايسته پرستش نيست.
.................... 1.انعام/79. 2.انعام/162 و 163.
استاد شهيد مرتضى مطهرى
مجموعه آثار جلد 2 صفحه 104
منبع: hawzah.net

دسته ها : توحيد عبادي
دوشنبه پنجم 1 1392 8:10
X