بـهـشـت جـايـى اسـت بـسـيـار گـسـتـرده و بـزرگ كه پهنايش همچون پهناى آسمان ها و زمين است. [ حديد "57"، آيه 21؛ آل عمران "3"، آيه 132. ]
بـهـشـت داراى درخـتـان خـوشـرنـگ، خوشبو و پر برگ است [ واقعه "56"، آيه 29. ] كه سـايـه [ رعد "13"، آيه 35. ] آن هـا گـسترده [ واقعه "56"، آيه 30. ] است. جويبارها و آبشارها از درون باغ ها جـارى اسـت؛ [ رعد "13"، آيه 35. ]
نهرهايى از آب زلال و گوارا، با طعم مطبوع هميشگى، نهرهايى از شـراب طـهـور كـه مـايـه لذّت نـوشـنـدگـان اسـت و نـهـرهـايـى از عـسـل مـصـفـّا [ محمد "47"، آيه 15. ] در بـهـشـت بـه چـشـم مـى آيـد.
بـهـشـتـيـان از انواع ميوه هاى فراوان، [ واقعه "56"، آيه 32؛ محمد "47"، آيه 15. ] از هـر نـوع كـه بـخـواهـنـد برمى چينند [ واقعه "56"، آيه 20. ]
گوشت پرندگان از هر گـونـه كـه بـخـواهـنـد در آن هـسـت و نيز [ واقعه "56"، آيه 21. ]
همسرانى زيبا از حورالعين، كه همچون مـرواريـد در صـدفـند؛ [ واقعه "56"، آيه 22 ـ 23. ] همه آنان دوشيزه اند و كسى به اين زيبارويان دست نزده اسـت. آنـان تـنـهـا به همسرشان عشق مى ورزند و خوش زبان و هم سنّ و سالند. [ واقعه "56"، آيه 36 ـ 37؛ الرحمن "55"، آيه 56. ]
زنـانِ بـهـشـتـىِ از جـنـس اهـل دنـيـا، از حـورالعـيـن زيباترند [ مجمع البيان، ج 9، ص 211. ] و نيكوترين اخلاق و زيـبـاتـريـن رخسار را دارند. [ من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 299، ح 15. ]
خدمتكارانى از پسران زيباروى بهشتى، كه هميشه نـوجـوانـنـد و پـيـوسته به خدمت، گرداگرد آنان مى گردند [ واقعه "56"، آيه 17. ] و هرگاه به آنان بـنـگـرنـد، گـمـان مـى رود مـرواريـد پـراكنده اند. [ انسان "76"، آيه 19. ]
كوزه ها و ظرف هاى شايسته بـلوريـن پـر از غـذا و بـهـترين نوشيدنى ها و جام هاى طلايى و نقره اى از شراب ناب بهشتى [ واقعه "56"، آيه 18؛ انسان "76"، آيه 15؛ زخرف "43"، آيه 71. ] كـه نـه بـهـشـتـيـان از آن سردرد مى گيرند و نه مست مى شوند. [ واقعه "56"، آيه 19. ]
بـهـشـتيان با لباس هاى حرير بهشتى [ انسان "76"، آيه 12. ]
بر فرش هايى با آسترهايى از ديبا و ابـريـشـم بـر تـخـت هـايـى تـكـيـه زده انـد كـه بـا بهترين و زيباترين پارچه هاى سبز رنگ پوشانده شده اند [ الرحمن "55"، آيات 54 و 76. ] و نه آفتاب را در آن جا مى بينند و نه سرما را. [ انسان "76"، آيه 13. ]
خـلاصـه آن كـه بـهـشـت پـر از نـعمت است [ شعرا "26"، آيه 85. ] و نيكوترين جايگاه و استراحتگاه است [ فرقان "25"، آيه 34. ] و هـر چـه دل هـا مـى خـواهـد و چـشـم هـا از آن لذّت مـى بـرد، در بـهـشـت هـسـت [ زخرف "43"، آيه 71. ] و هـر چـه بـخـواهـنـد، آمـاده و فـراهـم اسـت و از هـمـه بـالاتـر، خشنودى و آمرزش پروردگارشان شامل حال آن هاست: [ فصّلت "41"، آيه 31. ]
'وَعـَدَ اللّهُ الْمـُؤْمـِنـيـنَ وَالْمـُؤْمِناتِ جَنّاتٍ تَجْرى مِنْ تَحْتِهَا الاَْنْهارُ خالِدينَ فيها وَمَساكِنَ طَيِّبَةً فى جَنّاتِ عَدْنٍ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللّهِ اَكْبَرُ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ' [ توبه "9"، آيه 72. ] خداوند به مردان و زنان با ايمان، باغ هايى از بهشت و عده داده كه نهرها از زير آن جارى است؛ جـاودانـه در آن خـواهـنـد مـانـد و مـسـكن هاى پاكيزه اى در بهشت هاى عَدْن |نصيب آنان ساخته|؛ و رضاى خدا |از همه اين ها| برتر است و رستگارى بزرگ همين است.
اين آيه، بخشى از رحمت الهى را كه شامل حـال افـراد بـا ايمان است، بيان كرده و برخى ويژگى هاى آن را برشمرده است: يكى آن كه ايـن نـعمت بزرگ، فناناپذير است و افراد با ايمان، جاودان در آن به سر مى برند، و ديگر آن كـه خـداونـد منزلگاه هاى پرنعمت و پاكيزه در قلب بهشت را در اختيارشان مى گذارد. از همه مهمتر، پاداش معنوى و روحانىِ رضايت و خشنودى خداوند است كه نصيب مؤمنان راستين مى شود و اين نعمت الهى چنان ارجمند است كه هيچ كس نمى تواند آن را وصف نمايد. [ تفسير نمونه، ج 8، ص 37 ـ 39. ]
در تفسير عياشى از امام سجّاد "ع" روايت است كه فرمود:
وقـتـى اهل بهشت وارد بهشت شوند و ولىّ |دوستدار و مطيع| خدا به جنّات وقصرهاى خود درآيد و هر مؤمنى بر تخت خود تكيه زند، خدمتگزارانش به دورش حلقه مى زنند و شاخه هاى پرميوه، خـود را بـه سويش خم مى كنند و در پيرامونش چشمه سارها جوشيدن مى گيرد و از چشم اندازش نهرها به جريان مى افتد و برايش سفره ها گسترده مى گردد و پشتى ها برايش مى گذارند و هـر چـه را بخواهد پيش از آن كه بر زبان آورد، خدمتكارانش حاضر مى سازند و زنان حورالعين از جـنـان بـراى او بـيرون مى آيند. و او آن قدر كه خدا بخواهد در آن جايگاه مى ماند. تا اين كه پـروردگـار جـبـّار بـراى آنـان تـجـلّى كـرده، مـى فـرمـايـد: 'اى اوليـاى مـن و اى اهـل طـاعـت مـن و اى سـاكـنـان بـهـشت، كه در جوار من منزل گرفته ايد! آيا مى خواهيد به شما از كـرامـتـى بـالاتـر از آنـچـه داريـد خبر دهم؟' عرض مى كنند: 'پروردگارا، آن چيست كه از اين بهشت، كه هر چه بخواهيم در آن مى يابيم، بهتر و بالاتر است؟'
بـار ديـگر همان پرسش تكرار مى شود و عرض مى كنند: 'پروردگارا، آن كدام خيرى است كه بهتر از اين بهشت است؟' خداى تعالى مى فرمايد: 'رضايت من از شما و دوستى من به شماست كه از اين لذت ها و نعمت ها بهتر است....' [ تفسير الميزان، ترجمه فارسى، ج 9، ص 468، دفتر انتشارات اسلامى. ]
هـمچنين، در آيات ديگر، خداى متعال، پس از آن كه متذكر مى شود كه در روز قيامت نه از پاداش كـسـى كـاسـتـه مـى شـود و نـه بـه كـيـفـر كـسـى افـزوده مـى گـردد، بـلكـه جـز بـه آنـچـه عمل كرده اند، جزا داده نمى شوند، [ يس "36"، آيه 54. ] مى فرمايد:
'اِنَّ اَصْحابَ الْجَنَّةِ الْيَوْمَ فى شُغُلٍ فاكِهُونََ هُمْ وَ اَزْواجُهُمْ فى ظِلالٍ عَلَى الاَْرائِكِ مُتَّكِئُونََ لَهُمْ فيها فاكِهَةٌ وَ لَهُمْ ما يَدَّعُونََ سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحيمٍ' [ يس "36"، آيات 55 ـ 58. ]
بـهشتيان، امروز به نعمت هاى خدا مشغول و مسرورند. آنان و همسرانشان در سايه ها |ى قصرها و درخـتـان بـهـشتى| بر تخت ها تكيه مى زنند. براى آنان در بهشت |هرگونه| ميوه هست و هر چه بخواهند. از سوى پروردگار مهربان |به آنان| سلام گفته مى شود.
چنان كه ملاحظه مى شود، اين آيات، بهشتيان را غرق در نعمت هاى مادّى و معنوى معرفى مى كند و دسـتـه اى از لذت هاى مادّى و معنوى را برمى شمرد. امّا مهمتر و لذتبخش تر از همه، نعمت معنوى اسـت كـه در آيـه آخـر، بـه آن اشـاره شـده اسـت، و آن، هـمـان سلام و تحيّت خداى رحيم است كه سـرشـار از محبّت است؛ ندايى است كه بهشتيان را غرق در معنويت و سرور مى كند و چه لذّتى بالاتر از آن!
و اينك به بخش ديگرى از لذت هاى معنوى اشاره مى شود:
بهشتيان، با قلبى پاك و دور از هرگونه كدورت زندگى مى كنند. قرآن مى فرمايد:
'وَ نَزَعْنا ما فى صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ' [ اعراف "7"، آيه 43. ]
آنچه در دل ها از كينه و حسد دارند، برمى كَنيم |تا در صفا و صميميّت با هم زندگى كنند|.
داراى نفس مطمئنّه هستند:
'يـا اَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةَُ ارْجِعى اِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةًَ فَادْخُلى فى عِبادىَ وَادْخُلى جَنَّتى' [ فجر "89"، آيات 27 ـ 30. ]
تو اى روح آرام يافته، به سوى پروردگارت بازگرد در حالى كه هم تو از او خشنودى وهم او از تو خشنود است. پس داخل شو در بندگانم و در بهشتم وارد شو!
در بـهـشـت سـخـن لغو و گناه آلودى نشنوند. [ واقعه "56"، آيه 25. ] دورى از گناه، بيهودگى، دروغ، تـهـمـت وخـيـانـت بـرتـريـن لذت مـعـنـوى اسـت و هـمـچـنـيـن شـادى، جـزو نـعـمـت هـايـى اسـت كـه اهل بهشت از آن برخوردارند و چنين بدانان خطاب مى شود:
'اُدْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَ لا اَنْتُمْ تَحْزَنُونَ' [ اعراف "7"، آيه 49. ]
داخل بهشت شويد كه نه ترسى داريد و نه غمناك مى شويد.
و آنان خدا را شكر مى كنند و مى گويند:
'اَلْحَمْدُ لِلّهِ الَّذى اَذْهَبَ عَنَّا الْحَزَنَ' [ فاطر "35"، آيه 34. ]
ستايش خدايى را كه غم را از ما زايل كرد.
امام باقر "ع" درباره درهاى بهشت مى فرمايد:
بهشت را هشت در است. [ كنز العمّال، حسام الدين هندى، ج 14، ص 451. ]
همچنين، امام صادق "ع" مى فرمايد:
بـر بـالاى درهاى بهشت نوشته اند: 'صدقه ده برابر و قرض الحسنه هيجده برابر پاداش دارد.' [ بحارالانوار، ج 8، ص 181. ]
بـسـيـار بـودن درهـاى بـهشت از آن روست كه هر گروهى از درى وارد شوند كه شايسته جايگاه آنان است.
نقل است كه پيامبر خدا "ص" فرمود:
درى اسـت براى بهشت به نام 'باب المجاهدين' كه مجاهدان، از آن در مى آيند و... ملائكه به آنان خوشامد مى گويند. [ بحارالانوار،ج 8، ص 186. ]
در حديثى ديگر آمده است:
نام يكى از درهاى بهشت 'ريّان' است كه تنها روزه داران از آن وارد مى شوند. [ بحارالانوار، ج 8، ص 194. ]
بـاب المـعـروف، بـاب الرّحـمـه، بـاب الصبر، باب الشكر، و باب البلأ نام درهاى ديگر بهشت است. [ بحارالانوار، ج 8، ص 116. ]
سيماى بهشتيان
شادابى چهره ها
'وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌَ ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ' [ عبس "80"، آيات 38 ـ 39. ]
آن روز |طايفه اى كه اهل ايمانند| رخسارشان فروزان است، خندان و شادمانند.
'وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌَ اِلى رَبِّها ناظِرَةٌ' [ قيامت "75"، آيه 22. ]
چهره هايى آن روز شاداب است و به سوى پروردگار خويش مى نگرند.
'وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناعِمَةٌ' [ غاشيه "88"، آيه 8. ]
چهره هايى آن روز از نعمت ها بهره مندند.
منبع: يكصد درس زندگي از امام علي (عليه السلام)