يگانه پرستى
مقدمه: توحيد عملى يا توحيد در عبادت، بخشى از توحيد است كه در اين مقاله مورد بحث قرار گرفته است.
مراتب سه گانهاىكه در بالا گفته شد توحيد نظرى و از نوع شناختن است، اما توحيد درعبادت، توحيد عملى و از نوع «بودن» و «شدن» است.آن مراتب توحيد، تفكر وانديشه راستين است و اين مرحله از توحيد «بودن» و «شدن» راستين.توحيد نظرى بينش كمال است و توحيد عملىجنبش در جهت رسيدن به كمال.توحيد نظرى پى بردن به «يگانگى» خداست و توحيد عملى«يگانه شدن» انسان است.توحيد نظرى «ديدن» است و توحيد عملى «رفتن» .
پيش از آنكه توحيد عملى را شرح دهيم لازماست نكتهاى را درباره توحيد نظرى تذكر دهيم.آيا توحيد نظرى يعنى شناختن خدا به يگانگى ذات و يگانگى ذات و صفات و يگانگىدر فاعليت، ممكن استيا غير ممكن؟و به فرض امكان، آيا اين شناختنها در سعادت بشر تاثيرى دارد يا هيچ ضرورتو لزومى ندارد و در ميان مراتب توحيد آنچه مفيد است توحيد عملى است و بس؟ ممكن بودن يا ناممكن بودن اين شناختها را ما در كتاباصول فلسفه و روش رئاليسم مورد بحث قرار دادهايم، اما اينكه آيا سعادت بخش استيا بيهوده، بستگى دارد به نوعشناخت ما از انسان و از سعادت او.موج افكار مادى درباره انسان و هستى سبب شده كه حتى معتقدان به خدا مسائل معارف الهى را بىفايدهو بيهوده تلقى كنند و نوعى ذهن گرايى و گريز از عينيت گرايى بشمارند، ولى يك نفر مسلمان كه بينشش دربارهانسان اين است كه واقعيت انسان تنها واقعيت بدنى نيست، واقعيت اصيل انسانى واقعيت روح اوست - روحىكه جوهرش جوهر علم و قدس و پاكى است - به خوبى مىفهمد كه توحيد به اصطلاح نظرى علاوه بر اينكه پايه و زير بناى توحيدعملى استخود بذاته كمال نفسانى است، بلكه بالاترين كمال نفسانى است،انسان را به حقيقت به سوى خدا بالا مىبرد و به او كمال مىبخشد.اليهيصعد الكلم الطيب و العمل الصالح يرفعه (1) .
................... 1.فاطر/10.
صفحه : 105
انسانيت انساندر گرو شناختخداوند است، زيرا كه شناخت انسان، از انسان جدا نيست بلكهاصلىترين و گرامىترين بخش وجود اوست.انسان به هر اندازه به هستى ونظام هستى و مبدا و اصل هستى شناخت پيدا كند، انسانيت - كه نيمى از جوهرش علم و معرفت و شناختن است - در او تحقق يافته است.
از نظر اسلام،خصوصا از نظر معارف مذهب شيعه، جاى كوچكترين شك و ترديدى نيستكه درك معارف الهى قطع نظر ازآثار عملى و اجتماعى مترتب بر آن معارف، خود هدف و غايت انسانيت است.
اكنون به توحيد عملى بپردازيم: توحيد عملى يا توحيد در عبادت يعنى يگانهپرستى، به عبارت ديگر، در جهت پرستش حق يگانه شدن.بعدا خواهيم گفت كه عبادت از نظر اسلام، مراتب و درجات دارد.روشنترينمراتب عبادت، انجام مراسم تقديس و تنزيه است كه اگر براى غير خدا واقع شود مستلزم خروج كلى از جرگه اهلتوحيد و از حوزه اسلام است.ولى از نظر اسلام پرستش منحصر به اين مرتبه نيست، هر نوع جهت اتخاذ كردن، ايدهآل گرفتنو قبله معنوى قرار دادن، پرستش است.آن كسى كه هواهاى نفسانى خود را جهتحركتو ايده آن و قبله معنوى خود قرار بدهد آنها را پرستش كرده است: ارايت من اتخذ الهه هواه (1) .
آيا ديدى آن كس را كه هواى نفس خود را خداو معبود خويش قرار داده است؟ آن كس كه امر و فرمان شخص ديگر را كه خدابه اطاعت او فرمان نداده، اطاعت كند و در برابر آن تسليم محض باشد او را عبادت كرده است: اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله (2) .
همانا عالمان دينى خود و زاهدان خود رابه جاى خدا، خداى خويش ساختهاند.
و لا يتخذ بعضنا بعضا اربابامن دون الله (3) .
.................... 1.فرقان/43. 2.توبه/31. 3.آل عمران/64.
صفحه : 106
همانا بعضى از ما انسانها بعضى ديگر را خداى خويش و مطاعو حاكم بر خويش قرار ندهيم.
بنابر اين، توحيدعملى يا توحيد در عبادت يعنى تنها خدا را مطاع و قبله روح و جهتحركتو ايدهآل قرار دادن، و طرد هر مطاع و جهت و قبله و ايدهآل ديگر،يعنى براى خدا خم شدن و راستشدن، براى خدا قيام كردن، براى خدا خدمت كردن، براى خدا زيستن، براى خدا مردن، آنچنانكه ابراهيم گفت: وجهت وجهى للذى فطر السموات و الارض حنيفا و ما انا منالمشركين...(1) ان صلوتى و نسكى و محياى و مماتى لله رب العالمينلا شريك له و بذلك امرت و انا اول المسلمين (2) .
روى دل و چهره قلبخود را حقگرايانه به سوى حقيقتى كردم كه ابداع كننده همه جهانعلوى و سفلى است، هرگز جزء مشركان نيستم...همانا نمازم، عبادتم، زيستنم ومردنم براى خداوند، پروردگار جهانهاست.او را شريكى نيست.به اين فرمان داده شدهام و من اولين تسليم شدگان به حق هستم.
اين توحيد ابراهيمى، توحيد عملى اوست.كلمه طيبه«لا اله الا الله» بيش از هر چيزى ناظر بر توحيد عملى است، يعنى جز خدا شايسته پرستش نيست.
.................... 1.انعام/79. 2.انعام/162 و 163.
استاد شهيد مرتضى مطهرى
مجموعه آثار جلد 2 صفحه 104
منبع: hawzah.net